جدول جو
جدول جو

معنی شاه افسر - جستجوی لغت در جدول جو

شاه افسر
اکلیل الملک، گیاهی با برگ های بیضی شکل و گل های خوشه ای زرد که دم کردۀ آن در مداوای اسهال خونی، ورم معده و نزلۀ برونش ها نافع است
گیاه قیصر، بسدک، ناخنک، شبدر زرد، یونجه زرد، بسک، بسه، شاه بسه
تصویری از شاه افسر
تصویر شاه افسر
فرهنگ فارسی عمید
شاه افسر
(اَ سَ)
اسپرک را گویند و آن را بعربی اکلیل الملک خوانند. (برهان قاطع) (از آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به شاه بسه و اکلیل الملک شود
لغت نامه دهخدا
شاه افسر
اکلیل الملک اسپرک
تصویری از شاه افسر
تصویر شاه افسر
فرهنگ لغت هوشیار
شاه افسر
اکلیل الملک
تصویری از شاه افسر
تصویر شاه افسر
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بزرگ ترین فنر که در وسایل نقلیۀ موتوری در زیر شاسی و در کنار چرخ ها قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
(اِفَ رَ)
معرب شاه اسپرم. ریحان ملکی. (ضریر انطاکی). حبق صعتری. حبق کرمانی. (تذکرۀ ضریر انطاکی). ضیمران. (مفاتیح). و رجوع به شاه اسپرم شود
لغت نامه دهخدا
(اِ پَ)
مرکب از ’شاه’ و ’اسپر’ (مخفف اسپرم) شاه سپرم. ریحان الملک. ضیمران. رجوع به شاه اسپرغم، شاه سپرغم. شاه اسفرهم. شاه اسپرهم و شاهپر شود
لغت نامه دهخدا
(پِ سَ)
تعبیری تمجیدآمیز از پسری نیکوخصال و مؤدب به آداب و صفات پسندیده. پسر خوب
لغت نامه دهخدا
(فَ نَ)
بلندترین فنر از دستۀ فنر اکسل در اتومبیل. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
دارای جاه و جلال شاهانه:
کف و ساعدش چون کف شیر نر
هشیوار و موبددل و شاه فر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از شاه فنر
تصویر شاه فنر
بزرگترین فنری که در وسایل نقلیه موتوری در زیر شاسی قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار